کالکشن FW24 به سومین مجموعه کلی و دومین لباس آماده طراحی شده توسط ساباتو د سارنو تبدیل شد، بنابراین ما به اندازه کافی در اختیار داریم تا به این نتیجه برسیم که آیا یک گوچی جدید به وجود آمده است یا خیر. پاسخ این است، نه، نه - و این در حال حاضر کاملاً واضح است. همچنین کاملاً واضح است که اگر چیزی در رابطه با مجموعه جدید قابل بحث باشد، دلیل این ناتوانی خلاقانه است.
بیایید با آن روبرو شویم - کاری که دسارنو انجام می دهد هیچ مشکلی ندارد. این مجموعه کاملاً حرفهای ساخته شده است و حتی دارای ذوق است - برای برخی از برندهای کاملاً تجاری که تظاهر به شکلدهی مد ندارند، عالی است. اگر د سارنو پس از فریدا جیانینی به گوچی میپیوست، همه اینها درست میشد، اما او جایگزین الساندرو میکله شد که انقلاب مد را رهبری کرد، مد معاصر را در دستههایی که اکنون رایج شدهاند شکل داد و گوچی را به گل سرسبد این انقلاب تبدیل کرد. بنابراین دسارنو در نقطه اوج تاریخ خود به گوچی رسید - بله، نه در اوج، اما همچنان در یک موقعیت قوی، و این چالشی بود که او شکست خورد.
این بار در باند فرودگاه چه دیدیم؟ شلوارهای میکرو و میکرو شورت، ژاکتهای نخودی حجیم، کت یا ژاکتهای پشمی، بدون ته پوشیده میشوند - همه اینها چه با چکمههای بلند و چه با پلتفرمهای بزرگ (که ظاهراً دو سارنو تصمیم گرفته بود تا قطعهی خاص خودش را بسازد). چیزی میکرو با کتهای بلند و سنگهای بزرگ، لباسهای اسلیپ، با یا بدون تور، با چاک یا بدون چاک، اما همچنان با همان چکمههای بلند. لباسهای بافتنی و کتهایی که با چیزی شبیه پارچههای براق درخت کریسمس یا پولکهای براق تزیین شدهاند - و به نظر میرسد که این قلوهدار درخشان و آویزان، تنها تازگی مدیر هنری جدید بود. همه چیزهای دیگر در این مجموعه با مجموعه قبلی کاملاً مبهم است - و در مورد بسیاری دیگر که توسط افراد دیگر ساخته شده اند مهمتر است.
سپس بارها این قلوه براق کریسمس را در مجموعههای Dries van Noten دیدهایم - همچنین روی همان کتهای بزرگ و بلند. ما این چکمههای بلند را حتی با شورت/شلوار کوتاه و ژاکتهای پشمی مشابه در مجموعه افسانهای پرادا FW09 دیدیم، و این لباسهای اسلیپ با توری متضاد مستقیماً از مجموعههای Phoebe Filo برای Celine SS2016 آمدهاند. و اگر ساباتو د سارنو همه این ارجاعات را در مفهوم اصلی خود قرار می داد، آنها را از طریق نوعی دیدگاه خود پردازش می کرد و آنها را در زیبایی شناسی خود جای می داد، خوب بود. اما حتی اگر او مهارتهای خاصی داشته باشد، که حرفهاش به وضوح بر اساس آن استوار است، او هیچ دیدگاه و تصوری از گوچی به عنوان یک برند مد روز ندارد.
خب، اینجا چی داریم؟ مجموعه ای از کلیشه های مد وجود دارد که در داخل آنها می توانید تمام روندهای فعلی را پیدا کنید که کاملاً مرتب و منظم مونتاژ و مرتب شده اند. ظاهری براق نسبتاً مستهلک وجود دارد که به نظر تلاشی برای حذف میشل و احیای فورد است. یک پالت رنگی تثبیت شده و کاملاً دیدنی با غلبه رنگ های قرمز اشباع شده، سبز، سفالین و قارچی وجود دارد. در مجموع، یک مجموعه تجاری عمیقا مشتق شده اما به خوبی در کنار هم وجود دارد، که گوچی بدون شک امیدهای تجاری بزرگی را در آن قرار داده است - مسلماً کاملاً مشروع. با این حال، هیچ چیزی در این مجموعه وجود ندارد که مد را تعریف کند، تصوری از خودمان در دنیای امروز به ما بدهد، ذهن ما را تسخیر کند و قلب ما را به تپش وادار کند. پس دوباره، شاید جاه طلبی گوچی تا این حد گسترش نیابد - یا حداقل در حال حاضر اینطور نیست. شاید زرق و برق استایل بر ماده تبدیل به یک واقعیت مد جدید شود - اما اگر این اتفاق بیفتد، امیدواریم که مدت زیادی طول نکشد.
متن: النا استافیوا